کد مطلب: ۶۸۱۶
تعداد بازدید: ۱۱۸
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۹
جهاد با نفس؛ مهم‌ترین جهاد فراموش شده | ۷
نيم نگاهی به سرمايه‌‏ای گران‏بها كه خداوند تعالی در نهاد آدمی نهاده است، او را در مسير خودسازی كمك می‏كند. عزيزان گرامی! بياييد با گنج معنوی و ارزش‏های وجودی ‏خويش آشنا شويم و با خودسازی، زمينه رشدی را كه در فرايند هستی خود داريم ضايع نسازيم و خود حيوانی را اصيل نگيريم كه در اين صورت، خود را به بهايی ناچيزی فروخته‌ايم و به حقير ماندن و پستی، تن داده‌ايم. در صورتی كه اگر خود ملكوتی خويش را با تمامی دنيا هم عوض كنيم، زيان است.

بخش دوّم: رابطه‌ی خودسازی با خودشناسی | ۴

 

پرورش استعداد نامتناهی بُعد روحانی


كسانی كه در راه خودشناسی اسلامی قدم ننهاده‌‏اند، حق دارند كه خويشتن را حيوانی مترقّی بپندارند. بديهی است نهايت رشد حيوان مترقی در چريدن و لميدن و هوس‏رانی بيشتر است، ولی كسی كه به روح الهی خويش پی برده؛ روحی كه منتسب به بارگاه ربوبی و با استعدادهای بی‏نهايت است، به خودسازی می‏پردازد، زيرا می‏داند شخصيّت ملكوتی انسان مثل رشد جسمانی، خود به خود حاصل نمی‏شود، به تلاش و سازندگی نياز دارد، همان‌گونه كه در كسب هنرها و فنون، حتی بسياری از ورزش‏ها، نياز به كلاس، تمرين، تداوم كارورزی داريم و يك روزه، هنرمند، ورزش‏كار، خطّاط و نقّاش نمی‏شويم، نسبت به روح نيز بايد دست به كار شويم و فضايل اخلاقی را در خويش ايجاد كنيم، موانع راه و گناه را از سر راه برداريم.
نكته مهّم اين جاست كه اگر هنرها، فنون و... سقف و شيوه خاصی دارد، پرورش روح انسانی حدّ و مرز و نهايتی ندارد. راه تقرب به خدا و تكامل، باز و مسيرش بسی دراز است. نمونه‌‏اش اوليای الهی، اصحاب پيامبران و امامان، شهيدان و صالحان‏اند كه دارای مراتب متفاوتی هستند و بسان انوار گوناگون، هر كدام تا اندازه‏ای تقويت شده‌‏اند و بيش از آن هم می‌‏توانسته‌اند پيش روند.
به همين جهت در قيامت كه چهره‌های باطنی آشكار می‏شود، هر كس حسرت می‏خورد و احساس زيان و غبن می‏كند، زيرا می‏بيند بيش از آنچه رشد كرده است نيز می‏توانست ترقّی نمايد. از نام‏های قيامت «يَوْمُ التَّغابُنِ» «يَوْمَ الحَسْرَةِ» است.
حضرت علی(ع) كه جان پيامبر(ص) و از والاترين انسان‏های معصوم و كامل است، در نامه‏اش به فرماندار بصره، عثمان بن حنيف می‏نويسد:
... من با تقوا، نفس خويش را پرورش می‏دهم و تربيت می‏كنم، تا روز قيامت، ايمن و آسوده به صحرای محشر آيد.[1]
آيا ما كه خود را از دوستان اهل بيت(ع) می‏دانيم نبايد هشيار باشيم و با خواهش‏های نفسانی همراهی نكنيم.


تداوم خودسازی


برنامه‌ی خودسازی اسلامی از پيش از تولّد شروع می‏شود و تا پايان عمر ادامه دارد، گرچه رعايت آداب ازدواج و زمينه‌‏های رشد معنوی كودك تا زمان تكليف، برعهده‌ی بزرگ‏ترهاست، ولی از آن پس بر عهده‌ی خود ما و هميشگی است و اختصاص به يك دوره ندارد.
برخی عرفان‏ها يا مكاتبی كه به شخصيت درونی و روح توجه دارند، برنامه‌‏هايی ـ كه بی‌نقص و اشكال هم نيست ـ دارند، ولی بسيار محدود و ناقص است و موقت؛ مثلاً چلّه نشينی‏‌های همراه با انزوا و دور از اجتماع، يا برخی ورزش‏ها كه به تقويت اراده و يا با همان جنبه‌‏های حيوانی بيشتر سروكار دارند تا شخصيت ملكوتی، ولی مراقبت و رياضت‏های معنوی اسلامی، جامع، كامل و هميشگی است. نه تنها چهل روز و با ترك كارهای اجتماعی، بلكه در تمام عمر و با انجام مسئوليت‏های اجتماعی. گفتنی است كه تمامی عمر هم برای ساختن شخصيت انسانی كه شالوده‌ی هميشگی و ابدی خواهد داشت كم است.
حضرت علی(ع) می‌فرمايد:
نفس تو، دشمنی است در حال جنگ و مخالفی آماده‌ی يورش و حمله، اگر لحظه‌‏ای از آن غافل شوی تو را می‏كشد.[2]
و می‌فرمايد:
تلاش خويش را برای اصلاح نفس رها مكن، زيرا در اين راه چيزی جز تلاش و كوشش و جدّيت، تو را ياری نمی‏كند.[3]


جايگاه انسان در نظام هستی


با خود شناسی اسلامی است كه انسان احساس می‏كند در ميان موجودات، جايگاهی بس والا دارد و نبايد خود را ارزان بفروشد چه رسد به اين كه نوكری و بندگی مخلوقات را پذيرا شود.
امام علی(ع) می‌فرمايد:
كسی كه خودش در نظر خود پست باشد [و مورد خودسازی قرار نگيرد] از او اميد خيری نداشته باش.[4]
نيز می‌فرمايد:
كسی عاجزتر نيست از آن شخص كه نفس خود را مهمل و رها گذارده و در نتيجه، نابودش كرده است.[5]
ناگفته نماند كه اومانيسم نيز «انسان» را مدار، محور و معيار همه‌ی حقايق می‏داند و همه هستی را در خدمت خود می‏خواهد، ولی تنها همان جنبه‌ی حيوانی و مادّی خود كه چنين تفكّری در واقع نوعی خودپرستی است كه زيانش بيش از قدرت پرستی و بت پرستی است. اين افراد شعارهای زيبای آزادی، خرد گرايی؛ يعنی تجربه گرايی و طرد وحی، تساهل و تسامح، سكولاريزم و... را ادعا می‏كنند، ولی همه را در راه بندگی هوای نفس و در جهت بعد حيوانی انسان قرار می‏دهند.[6]
اين شيوه نيز جاهليت جديدی است با شعارهای زيبا و از خود بيگانگی كامل كه انسان را از حيوانات پست‏تر می‏كند و وارد جايگاه اسفل سافلين می‏سازد.
«انسان» در بينش اسلامی دارای كرامت و فضيلت ذاتی و استعدادی است؛ يعنی اگر زمينه‌ها و استعدادها و سرمايه‌اش را در راه خود حيوانی هزينه كند سقوط می‏كند، ولی اگر مسير ملكوتی و راه جنبه‌ی انسانی را در پيش بگيرد متعالی و مترقّی می‏گردد تا جايی كه انسان‏های معصوم و خودساخته، عالی‏ترين مصداق، خليفة الله، حجة الله و... قرار می‏گيرند، پس همه‌ی ما می‏توانيم مسير بعد معنوی خويش را ادامه دهيم و به سوی قرب الهی گام برداريم و به چشم‌اندازی بنگريم كه به عنوان مقام انسان تعريف شده است؛ انسان مسجود ملائكه، خليفة الله، حجة الله، معلّم ملائكه و تفضيل داده شده بر بسياری از آفريدگان شد و امانت‌دار الهی گرديد.
قرآن كريم می‌فرمايد:
و به ياد آور زمانی را كه خداوندگارت به فرشتگان فرمود: به راستی من بر روی زمين جانشينی قرار خواهم داد. فرشتگان [كه در آغاز، بعد حيوانی انسان را كه خون ريز و مُفسد است می‏‌ديدند] گفتند: آيا در زمين كسی كه فساد كند و خون‏ها ريزد، [را خليفه خود] قرار می‏دهی؟ با آن كه ما با ستايش، تو را تنزيه و تقديس و عبادت می‏كنيم؟ خداوند فرمود: من چيزهايی می‏دانم كه شما نمی‏دانيد.[7]
تكريم و ارج‏مندی انسان بر بسياری از مخلوقات در سوره اسراء، چنين مطرح شده است:
فرزندان آدم را حقيقتاً گرامی داشتيم و آنان را در خشكی و دريا بر مركب سوار كرديم و از چيزهای پاك به ايشان روزی داديم و بر بسياری از مخلوقات به گونه‌ای برجسته، برتری و فضيلت داديم.[8]
در چند آيه كه آنچه در آسمان و زمين است همه برای انسان و در تسخير او يا برای او آفريده شده است، می‌فرمايد:
آيا مشاهده نكردند و نينديشيدند كه به راستی خدا آنچه را در آسمان و زمين است برای شما مسخر ساخته و نعمت ‏آشكار و پنهان خود را به طور كامل بر شما فرو ريخت.[9]
نيز می‌فرمايد:
و خداوند كسی است كه همه‌ی آنچه در زمين است برای شما آفريد.[10]
نيم نگاهی به سرمايه‌‏ای گران‏بها كه خداوند تعالی در نهاد آدمی نهاده است، او را در مسير خودسازی كمك می‏كند. عزيزان گرامی! بياييد با گنج معنوی و ارزش‏های وجودی ‏خويش آشنا شويم و با خودسازی، زمينه رشدی را كه در فرايند هستی خود داريم ضايع نسازيم و خود حيوانی را اصيل نگيريم كه در اين صورت، خود را به بهايی ناچيزی فروخته‌ايم و به حقير ماندن و پستی، تن داده‌ايم. در صورتی كه اگر خود ملكوتی خويش را با تمامی دنيا هم عوض كنيم، زيان است.
امام علی(ع) در توجه دادن ما به اين گنج نفيس، هشدار می‏دهد:
وجود و نفس شما بهايی جز بهشت ندارد، پس آن را جز به بهشت نفروشيد.[11]
نيز می‌فرمايد:
بد سودايی است كه دنيا را بهای خودت ببينی.[12]
يعنی تو بيش از دنيا می‏ارزی، گوهر وجودت بسيار پربهاست. اين گهر را تباه نكن. وقتی انسان می‏تواند در سايه‌ی بندگی خدا به عظمت برسد، چرا با گناه و خلاف، به پستی سقوط كند؟ وقتی می‏تواند تن را مركب صعود و پرواز روح سازد، چرا در قيد و بند خود حيوانی و شهوات و تعلقات، اسير گردد؟ آيا معنای اين، نشناختن بهای وجود نيست؟
حضرت اميرالمؤمنين(ع) می‌فرمايد:
بر روی كره‌ی زمين، چيزی نزد خدا گرامی‏تر نيست از آن نفسی كه مطيع دستور او باشد.[13]
باز می‌فرمايد:
حقيقتاً از دوست داشتنی‏ترين بندگان نزد خدا، آن بنده‌‏ای است كه خدا او را بر مبارزه با نفس [حيوانی‏اش] كمك كند، در نتيجه، حزن را لباس زيرين و خوف خدا را روپوش خود ساخته و بر اثر آن، چراغ هدايت در دلش تابيده و خود را برای روزی كه [در قيامت بر خداوند] درآيد همانند [مهمانی كه می‏خواهد به مهمانی برود] آماده ساخته است.[14]


امانت‏دار الهی


از ارزش‏هايی كه در قرآن برای انسان ملكوتی مطرح است، حامل امانت الهی بودن است، می‌فرمايد:
ما بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ها امانت را عرضه كرديم همه امتناع كردند و از حمل آن ترسيدند، اما انسان پذيرفت... .[15]
حمل امانت الهی افتخاری است بس بزرگ برای انسان اگر آن را به شايستگی بر سر منزل مقصود برساند، ولی اگر اسير جنبه‌‏های حيوانی خويش و ضايع كننده‌ی امانت باشد، نادان و ستم‏گر خواهد بود.
درباره‌ی مقصود از «امانت» تفسيرهای متعددی هست، از جمله: «تكليف، طاعت الهی، ولايت اميرالمؤمنين(ع)[16] و هر نوع امانت».


برتری بر فرشتگان


انسان‏هايی كه خود را بشناسند و در سايه‌ی ايمان و عمل، به خودسازی بپردازند می‏توانند از فرشتگان برتر شوند. عبدالله بن سنان می‏گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: فرشتگان برترند يا فرزندان آدم؟ فرمود: اميرمؤمنان علی بن أبی طالب(ع) می‌فرمايد:
خداوند عزوجل در نهاد فرشتگان، عقل بی شهوت قرار داد، در ستوران، شهوت بدون عقل و در فرزندان آدم نيز هر دو را نهاد، پس [از انسان‏ها] هر كه عقلش بر شهوتش چيره شود، او از فرشتگان بهتر است و هر كس شهوتش بر عقلش چيره گردد، بدتر از بهايم و چارپايان است.[17]
بنابراين، آدمی‏زاد با وجود داشتن جنبه‏‌های حيوانی و نيازهای مادی، نفس ملكوتی و شخصيت واقعی خود را اصيل می‏داند و خواسته‌‏های حيوانی را محدود می‏كند، ولی‏ فرشتگان بی آن كه هوا و هوس و شهوتی داشته باشند پيرو عقل‏اند و اين است راز و نكته‏ای كه دشواری راه انسان پاك را نشان می‏دهد.
البته منظور از برتری انسان بر فرشتگان، اين نيست كه تك تك افراد بشر از فرشتگان بالاترند، زيرا روشن است فرشتگان، موجوداتی ملكوتی و معصوم‏اند، اما انسان افراد گوناگون و عرض عريض دارد. بسياری از انسان‏ها نه تنها هيچ‏گونه فضيلتی ندارند، بلكه به تعبير قرآن، بسان چارپايان، بلكه گمراه‏تر از آن‏ها هستند.
انبيا و امامان معصوم(ع) هم يقيناً از فرشتگان برترند. در روايتی آمده است:
چون حضرت آدم(ع) از دنيا رفت، هبة الله [فرزند آدم] به جبرئيل گفت: ای رسول خدا! پيش آی و بر نبی‏ خدا نماز بگزار، جبرئيل گفت: خداوند عزوجل به ما فرمان داد كه برای پدرت سجده كنيم، پس ما بر [فرزندان نيكوكار] او سبقت نمی‏گيريم.[18]
و در روايتی آمده است:
در شب معراج نيز جبرئيل به حضرت رسول(ص) گفت: «از زمانی كه موظف شديم بر آدم سجده كنيم، بر آدميان پيشی نمی‏گيريم».[19]
پيامبران و اوصيايشان و حجت‏های الهی بر آفريدگان، از فرزندان آدم هستند نه فرشته يا جن. بنابراين، حضرت محمد(ص) پيامبر انسان‏ها، فرشتگان و جن می‏باشد.
در روايتی آمده:
خدای عزوجل آفريده‌ای گرامی‏تر از مؤمن در پيشگاه خدای عزيز و جليل نيافريده است، زيرا فرشتگان خدمت‌گزاران مؤمنان هستند و جوار الهی از آن مؤمنان است و بهشت از آن مؤمنان است... .[20]
و در حديث امام رضا(ع) آمده:
بی‌گمان، فرشتگان، خدمت‌گزاران ما [اهل‏بيت] و خدمت‌گزاران دوستان ما هستند.[21]
خودشناسی موجب می‏شود كه انسان با آگاهی ‏از جايگاه رفيع خود در جهان هستی و آگاهی از توانايی‏ها و امكاناتی كه خدا در اختيارش نهاده است مسير صحيح به كارگيری ‏امكانات و پاس‏داشت كرامت و منزلت ويژه‌ی خود را باز يابد و شكرگزار خدا باشد.
راستی چقدر زيان‏كاراند افرادی كه نهايت سعادت آدمی را خوش‏گذرانی چند روزه‌ی دنيايی، آن هم به هر قيمتی كه شده، می‏دانند! آيا بلهوسی و غرق شدن در هوا و هوس، هدف آفرينش است؟ آيا عبرت نمی‏گيرند از گذشتگانی كه به آرزوی خوش‏گذرانی، همين زندگانی چند روزه‌ی دنيوی خود را تباه كردند و به آن هم نرسيدند! مگر امكان دارد كسی‏كه غرق در غفلت از ياد خداست، خوش باشد، مگر می‏توان در رودخانه‌ی زندگانی دنيا بر خلاف مسير سيل شنا كرد! نظام هستی، خلاف سنّت‏های حاكم را تحمل نمی‏كند، لذايذ و نعمت‏های الهی برای رفع نياز بشر است، نه برای اين كه بت انسان گردد و يا مقصد و هدفش باشد.


خودآزمایی


1- چرا كسی كه به روح الهی خويش پی برده؛ به خودسازی می‌‏پردازد؟
2- خودشناسی چه نتایجی به دنبال دارد؟

پی نوشت ها


[1]. همان، نامه‌ی 45: «و إِنّما هِىَ نَفْسٌ أروضُها بالتقوی، لتأتّی آمنةً يومَ القيامة».
[2]. تميمی آمدی، غررالحكم، ج 6، ص 179، ح 9984: «نفسُك عدوُّ و ضدٌّ مواثِبُ، إن غفلتَ عنها قَتَلْتَك».
[3]. همان، ص 315: «لا تَتركِ الاجتهادَ فی نَفسِك؛ فإنّه لا يُعينك إلاّ الجدّ».
[4]. همان، ج 5، ص 443: «من هانت عَليه نفسُه فلاترجُ خيرَه».
[5]. همان، ج 6، ص 437: «لا عاجزَ أعجزُ ممّن أَهملَ نفسَه فأَهلَكَها».
[6]. در بحث از آثار «ترك خودشناسی و خودسازی» مشخصات اين نوع افراد بيشتر بيان می‏گردد.
[7]. بقره، آيه‌ی 30 و 31: «وَ إِذ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرضِ خَلِيفَةً قالُوا أتَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَيَسْفِكُ الدِّماءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّی أعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ».
[8]. اسراء آيه‌ی 70: «وَلَقَدْ كَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْناهُمْ فِی البَرِّ وَالبَحْرِ وَرَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَفَـضَّلْناهُمْ عَلی كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً».
[9]. لقمان، آيه‌ی 20: «أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی‏السَّمواتِ وَما فِی الأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَباطِنَةً».
[10]. بقره، آيه‌ی 29: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الأَرضِ جَمِيعاً».
[11]. نهج‌‏البلاغه، حكمت 456: «لَيس لِأْنْفُسِكُم ثَمَنٌ إلاّ الجنّةَ، فَلا تَبيعُوها إلاّ بِها».
[12]. همان، خطبه 32: «لبئس المتجر أن تری الدنيا لنفسك ثمناً».
[13]. تميمی آمدی، غررالحكم، ج 5، ص 92: «ليس علی وجهِ الارضِ أكرمُ علی اللهِ سبحانه من النفسِ المطيعةِ لأمرِه».
[14]. همان، ج 2، ص 561: «إنّ من أحبَّ العبادَ إلی الله عبداً أعانَه علی نفسِه، فاستَشعر الحزنَ و تَجَلْبَبَ الخوفَ، فزَهَر مصباحُ الهدی فی قلبِه و أَعَدَّ القِری لِيومِه النازلِ بِه».
[15]. احزاب، آيه‌ی 72: «إِنّا عَرَضْنَا الأَمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَالجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْها وَحَمَلَها الإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً».
[16]. ر . ك: طبرسی، مجمع البيان، ج 8، ص 186، ذيل آيه‌ی 72 سوره‌ی احزاب؛ كلينی، الكافی، ج 1، ص 43، ح 3، ملاصالح مازندرانی، شرح اصول كافی، ج 7، ص 52؛ صفار قمی، بصائرالدرجات، ص 96 و شيخ صدوق، معانی الأخبار، ص 110.
[17]. حر عاملی، وسائل الشيعه، ج 15، ص 209، ح 2.
[18]. شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 163، ح 465 و شيخ طوسی، تهذيب، ج 3، ص 330.
[19]. شيخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 8: «إنّا لا نَتقدّمُ علی الآدميّين منذ أَمرَنا بالسجودِ لآِدَم».
[20]. كلينی، اصول كافی، ج 2، ص 33، ح 2: «ما خَلَق اللهُ عزّوجلّ خَلْقاً أكرمَ علی اللهِ‏ عزّوجلّ من المؤمِن لأنّ الملائكةَ خُدّام المؤمنينَ، و أنّ جوارَ اللهِ‏ للمؤمنين و أنّ الجنةَ للمؤمنين..».
[21]. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 237، ح 22 و همو، علل‌الشرائع، ج 1، ص 5: «ان الملائكةُ لخدّامُنا و خُدّامُ محبّينا».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی‌مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: